هدیه رایگان

مشاوره

استراتژی های سئو برای برندهای رقیب و جذب مخاطب (فایل شماره 10)

تعداد آراء (1)
5 از 5
مدت زمان مطالعه :
|   
به اشتراک بگذارید:
استراتژی های سئو برای برندهای رقیب و جذب مخاطب (فایل شماره 10)

نکاتی درباره سئو برای برندهای رقیب

تو این قسمت میخوام در مورد سوال یکی از دوستان صحبت کنم که به نظرم جالب میومد.

صحبت ایشون این بود که ما یک برند به نامداریم و یک برند رقیب هم داریم به نام داریم . حالا صحبت ایشون این بود که من میتونم برای محصولات رقیب هم سئو کنم که مخاطب اونا هم بیان تو سایت من ؟

جذب مخاطبان رقیب با سئو به سایت خودمان

بزارین من یک مثال بزنم ..

مثالم رو از دوتا برند معروف انتخاب میکنم که قطعا این کار رو نمیکنن‌! فرض میکنیم که شرکت الجی و سامسونگ هردو مانیتور دارن. حالا شرکت الجی بیاد طوری سئو کنه کسی که دنبال مانیتور سامسونگ میگرده به سایت الجی هدایت بشه.

ممکنه کسی که اخلاق گراست بگه که این کار غیر اخلاقی و یا کسی که کاسبه بگه چقدر کار خوبی و یا کسی که کار برندینگ میکنه بگه اصلا دلیل انجام این کار چیه ؟ مدیر الجی هم در جواب میگه که خیلی ها هستن که نمیدونن الجی هم مانیتور داره و فکر میکنن تو دنیا فقط مانیتور سامسونگ هست و من میخوام کاری کنم کسایی که دنبال مانیتور سامسونگ میگردن بیان و ببینن که مانیتوری به اسم الجی هم وجود داره. این یک فرصت هست که من دیده بشم.

از اونجایی که من استاد اخلاق نیستم نیمتونم نظر بدم که این کار درستی هست یا نه اما واقعیت اینه که تو دنیای واقعی داره این اتفاق میفته.

خطرات جذب مخاطب رقیب با سئو به سایت خودمان

اول این بحث رو با خطرات و تبعات انجام این کاربا یک مثال شروع میکنم. چند وقت پیش تصاویری منتشر شد در اینترنت که شما تخفیفان رو سرچ میکردی ادوردز نت برگ رو میاورد و برعکس نت برگ رو که سرچ میکردی تخفیفان رو نشون میداد. هرکدوم از اینا تو سایتشون یک صفحه به نام شرکت رقیب گذاشته بودن که این تبلیغ رو یجوری توجیح بکنن و یا از پنالتی ها فرار کرده باشن.

درباره این اتفاق نظرات خیلی زیادی بیان شد. یه عده میگفتن اخلاق گرا نیست، یه عده میگفت چه کار باحالی و یه عده حتی معتقد بودن که این یه بازی بین خودشون بوده که بتونن بازار گرمی کرده باشن.

مثال فوق العاده دو گدا مذهبی

من این تفسیر آخر رو که از دوستان شنیدم یاد یه جک افتادم. میگفتن که دوتا گدا بودن که یکیشون یه صلیب گذاشته بود و یکی دیگشون ستاره داوود(علامت یهودیان) و توی خیابانی در واتیکان نشسته بودن. مردم زیادی از اونجا رد میشدن و نگاهی میکردن و فقط تو کلاه کسی که پشت صلیب نشسته بود پول مینداختن. خوب این طبیعی هست که توی واتیکان که مرکز مسیحیان هست به اونی که صلیب داره کمک بشه فقط. یک کشیشی که ازونجا میگذشته وایمیسته و نگاه میکه که مردم فقط به گدایی که صلیب داره پول میدن، میره جلو و میگه رفیق بیچاره من متوجه نیستی اینجا مرکز مذهب کاتولیگ هاس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی پول نمیدن به خصوص که کنار یک گدای مسیحی هم نشستی. گدای پشت ستاره داوود رو میکنه به گدای پشت صلیب و میگه : هی موشه(موسی در زبان ابری) ببین کی اومده به ما بازاریابی یاد میده!

درواقع اینا هردو یهودی بودن و عملا یک فرایند بازاریابی بوده کارشون.

ما نمونه هاش رو هم در حال حاضر هم داشتیم. یه چلوکبابی معروف هست تو تهران که یک نفر دوتا کبابی روبروی هم میزنه بعد این یکی میگه هرکی نره تو اون چلوکبابی بیاد اینجا هزارتومن تخفیف و این یکی میگه پیازش خوب نیست و بیاین اینجا، خلاصه این دوتا با هم دعوا میکردن برای هم بنر میزدن و مردم هم میومدن به اینا میخندیدن و خلاصه یه کبابی هم میخوردن دیگه یا اینجا یا اونجا و جفت این کبابی ها هم مال یه نفر بود! بعضی ها معتقد هستن که ماجرای اون دوتا شرکت ازین تیپ بوده که من معتقد نیستم و فکر میکنم دیگه انقد اوضاع باحال نیست.

از یه دید دیگه میخوام این موضوع رو بررسی کنم.شما دقت کنید یه تعدادی کارمند تو این دوتا شرکت بودن،یکی از اون کارمندا که با من دوسته یه چیزی گفت که من خیلی نگران شدم.گفت من دیگه احساس خوبی نسبت به محل کارم دیگه ندارم چون اخلاق گرا نیست. دقت کنید که چه اتفاقی میتونه افتاده باشه.

جنگ در بازاریابی دیجیتال

ببین واقعیتش اینه که بازاریابی و کسب و کار یه جور جنگه خیلی وقت ها هم این جنگ نابرابر هست و یا میتونه ناجوانمردانس.اصلا ما یک کتاب داری به اسم جنگ بازاریابی که خیلی مفاهیم اپنجا مطرح میشه. پس میتونیم این کاررو بکنیم واین کار داره انجا میشه اما باید بپذیریم که این کار تبعات داره.

مثال جنگ بازاریابی در حوزه نشر

بزارین تو حوزه ی نشر توضیح بدم بهتون. تو این حوزه بعضی وقت ها از یک کتاب خارجی چندتا ترجمه وجود داره حالا یه وقت هست یه ترجمه مال80 سال پیشه و یکی میاد دوباره ترجمش میکنه مگه آقا اون کتاب با ادبیات سال 1330 نوشته شده من دارم با نگاه و ادبیات مردم امروز ترجمه میکنم. این رو من میپذیرم خیلی هم خوبه .

یک انتشاراتی به اسم هوپا هست که اونا میرن زحمت میکشن و از امریکا یا اروپا حق کپی رایت رو میخرن و میان ترجمه میکنن ولی همن کتاب رو نشر افق با توجه به این که میبینه این کپی رایت داره و میبینه که این هزینه کرده دوباره میاد ترجمه میکنه و میده بازار. این اتفاق ها حتی در بزرگترین ناشرهای کشور هم اتفاق میفته و آدم ناراحت میشه که این اتفاق تو حوزه ای اتفاق میفته که مربوط به فرهنگ کشور هست.

جنگ بازاریابی بدون تبعات قانونی

همین کار ها رو میشه یجوری بدون اینکه به کسی توهین کنی و یا شکایتی بشه انجام داد به شکلی که مثل همون مثال قبلی ما بزنی تلویزیون سامسونگ بره تو سایت الجی.

کافیه که اونجا یه دونه صفحه بزنیم،مطلب بزاریم و نکات مهم در انتخاب تلویزیون رو بزاریمو کلمه تلویزیون سامسونگ رو بزاریم.بعد میتونیم بک لینک بخریم و به تدریج شما تلویزیون سامسونگ رو سرچ میکنی بیای تو سایت الجی. من این مثال رو برای این میزنم که الجی و سامسونگ ثابت کردن که اخلاق مدار هستن و هیچوقت اینکاررو نمیکنن.

واقعیت اینه که الجی متونه این کاررو بکنه ولی اگر کارمند هاش احساس بی اخلاقی کردن چه؟

اگر یک طالبی نامی بیاد و تو شبکه های اجتماعی به اینها اخلاق رو رعایت نمیکنن چه؟

هرچند کار بی اخلاقی هم نکرده ها. اصلا میری میبینی که یک صفحه دست کرده به اسم سامسونگ و تو اون صفحه مدل های مختلف رو آورده و نوشته مدل بی24 سامسونگ عین همون مدل جی25 الجی هست. این یه مدل بالاتره ولی با همون قیمت حتی کمتر.اینجا حرف بدی نزده و انصافا میری مشخصاتش رو هم میبینی میبینی از هر لحاظ این الجی سرتر هم هست و قیمتش هم پایین تره.اما مردم چی میگن؟ بعضی وقت ها اگر این اتفاق بیفته میبینی وایرال میشه و ممکنه برندتون زیر سوال بره و برند به دردسر میفته.

پس من شخصا این روش رو تایید نمیکنم ولی من اگر کسی ازم بخواد این کار رو نمیکنم. یعنی کارفرما اگر این کار رو بکنه میگم تو کارت غلط نیست، من انجام نمیدم. برو پیش فلانی اون این کاررو انجام میده برات.

بازاریابی یک جنگ هست بازاریابی دیجیتال جنگ بدتریست. بازاریابی دیجیتال یک طوریه که یک برند میتونه بازنده باشه در برابر یک رقیب کوچکترو یا برعکس یک رقیب بزرگتر میاد و مثل گلیدر و لودر از روی برند های کوچیک رد میشه و حالا سوال اینجا مشه که آقای طالبی اینجا باید چه کار کنیم که ماه بفروشیم؟

استراتژی عالی عادل طالبی برای جذب مشتری

ما اینجور مواقع میریم سراغ یک استراتژي فوق العاده. این روشی که میخوام بهتون بگم هم اخلاق مداره و هم نتیجه گراست به خاطر همین من بهش میگم طلا. البته نه اینکه من کشفش کرده باشم نه، من هم از مردم دیدو و کپی کردم و اجرا کردم و موفق شدم و حالا دارم با شما در میون میزارم. شاید کسی به شما اینو نگفته باشه پس خوب گوش کنین...

جواب این معما خیلی سادس، راه حل اینه که ما میایم و یک سایتی میزنیم با استفاده از کانتنت مارکتینگ و سئو و درباره ی اون حوزه و خودمون رو متخصص تو اون حوزه نشون میدیم. نقد و بررسی و مقایسه میکنیم و به شکل خیلی زیرپوستی اون برندی که میخوایم رو میاریم بالا.

بزارید یک مثال بزنم ...

مثلا من مارک الجی ام و اون سامسونگ و میرم توسط دوستم یه سایت میزنم به اسم مانیتورها دات کام و اونجا د مورد مانیتور و مشخصاتش و برندهای مختلف صحبت میکنم و نقدو نظر گذاری میکنم. بعد از یک دوره که کاملا جا افتاد به طرز بسیار هنرمندانه ای اون برندی رو که از اول با هدف معرفی اون سایت رو راه انداختم میارم بالاتر.

اتفاقا به اون هدف میرسم و نمیذارم کسی بفهمه و اگر هم کسی بفهمه میگه عجب باهوش بودم چون این دیگه مثل حالت اول نیست.از یک طرف اطلاعات درست و واقعی به مخاطب ها دادم و کمکشون کردم که برند بهتر رو انتخاب کنن.اینجا محصول من بهتر از محصول سامسونگ و فقط میخوام معرفیش کنم و بدونن که من چنین محصولی دارم. میتونه این سایت بیاد بالا و خیلی راحت سئو میشه و خدا رو چه دیدی شاید یک روز فروشگاه زد.

ساخت سایت دوست برند شما

شما وقتی همچین سایتی میزنی که من بهش میگم (Friend Brand) و درواقع این سایت مانیتورها یه برندی هست که دوست برند اولیه هست.معمولا اینجور سایت ها زمان بر هستن و به طور متوسط با تجربه های که من داشتم 3 سال حداقل زمان لازم هست که این سایت جا بیفته.

هزینه ساخت یک سایت دوست

آیا این کار ارزان هست؟ نه.

هزینه های بالایی داره، باید سئو بشه وتولید محتوا داشته باشه و بخصوص مخفی نگه داشتنش دردسر های خودش رو داره. یکی از کارهایی که من انجام میدم ای بیزنس استراتژی تدوین میکنم و این رو طوری تدوین میکنیم که اون برند اصلی لو نره و اگر هم لازم شد بعدا اطلاع رسانی میکنیم و معلوم بشه وگرنه تا اون موقع نمیذاریم کسی بفهمه. حتی گاهی مسیر رو اشتباهی میدیم و خودمون رو نزدیک به یک برند دیگه نشون میدیم تا برند اصلی مون رو گم بکنیم.

رعایت اخلاق در استراتژی سایت دوست

آیا این کار غیر اخلاقی هست؟ نه.

من یه سایت دارم و دارم محصولات خوب رو معرفی میکنم و حق انتخاب مخاطب رو بهش احترام میذارم. محتوای واقعی و درست تولید میکنم که مخاطب بهم اعتماد کنه و در نهایت این سایت میشه معیار و مقیاس محصول خوب و همه بهش اعتماد میکنن و میان سراغش.

من اسم نمیارم ولی از بین 500 سایت برتر ایرانی که من داشتم بررسی میکردم فکر کنم نزدیک 11 سایت رو شناسایی کردم که از اونها 3 تاش من توشون دخیل بودم و بیزنس استراتژی دادم و یا توی قسمتی از فرایند بودم. 8تاشون هم کاملا مشخص بودن حداقل برای من.چیز جالب اینه که حتی برای من سخت هست که این هشت تا رو مشخص کنیم که کدوم مال کدوم برند هست، چون اونقدر کارشون رو خوب انجام دادن که سخت میشه مشخص کرد که مربوط به کدوم برند هستند.تو حوزه ی ماشین سازی،لاستیک سازی و تو حوزه های دیگه هم من این کار رو دیدم و کار جالبیه و خیرش هم به مصرف کننده میرسه و هم به تولید کننده محصول باکیفیت اما اون تبعاتی که گفتم رو نداره.

نتیجه گیری

در اخر هم تاکید میکنم که این کار درکنار سادگیش هزینه های زیادی داره اما هزینه هاش از اون هزینه های روانی روش های دیگه کمتره و خیلی هم آبرومندانه تره. یک روز هم اگر بفهمند از کلمه دمشون گرم استفاده میکنن و نمیگن چه نامردهایی هستن اینا. کارمندا دیگه نمیگن که ما احساس بی اخلاقی میکنیم اینجا و به جاش میگن چقدر زرنگ بودن که اینکار رو کردن

 

 

مقاله قبلی: دلایل موفقیت یک فروشگاه اینترنتی

مقاله بعدی: ورود به بازار مدل های مبتنی بر SaaS در حوزه EMail Software

 

 

منبع: عادل طالبی ( سایت )

کانال تلگرام کار و کسب

برچسب ها
نویسنده : محمد حیدری
هیچ دیدگاهی ثبت نشده
شما چه امتیازی به این مقاله میدهید؟