چرا همه راه های موفقیت اشتباه هستند؟ قسمت اول
این مقاله و با این سوال شروع میکنم که تا به حال شده از موفقیت افراد احساس ناراحتی کنید؟ و به خودتون بگید " من که بیشتر از اون تلاش کردم، پس چرا موفق نشدم؟ " مثلا شما همزمان با یکی از دوستانتون یک فروشگاه اینترنتی راه اندازی کردین. بعد از گذشت 3 ماه، نتیجه ای که شما دریافت کردین خیلی ضعیف تر از دوستتون بوده، ولی دلیلش چی میتونه باشه؟ کم کاری؟ تلاش کمتر؟ یا حتی بلندپروازی؟ ما با بررسی هایی که انجام دادیم به نتایجی رسیدیم که تصمیم گرفتیم با شما به اشتراک بزاریم.
با تغییرات بزرگ به موفقیت میرسیم یا تغییرات کوچک؟
Shawn Achor پس از تحقیقاتی که در دانشگاه هاروارد داشت به این نتیجه رسید که دانشجوهای این دانشگاه با توجه به اینکه در یکی از بهترین دانشگاه های جهان تحصیل میکنند اصلا احساس رضایتی ندارند.
مگر تحصیل در دانشگاهی مانند هاروارد موفقیت کوچیکی هست؟ یا شاید تعاریف از موفقیت فرق داره؟
موفقیت مهم است یا مسیری که پیش رو داریم؟
Shawn Achor در TED Talk که بیش از 19 میلیون بیینده دارد میگوید:
""من متوجه شدم که برای دانشجویان اصلا مهم نیست که موفق شدند در چه دانشگاهی درس بخوانند، آنها بلافاصله بعد از اینکه قبول شدند به یک موفقیت دیگر فکر میکنند و فراموش میکنند که برای رسیدن به همین موفقیت فعلی چقدر زحمت کشیده اند. و ای کاش تمرکز آن ها بر روی درس باشد تا پیشرفت کنند، آن ها بیشتر جذب فضای رقابتی موجود در دانشگاه ها میشوند.""
ممکنه از شنیدن این موضوع حسابی گیج شده باشید ولی این مثال خیلی کوچک در برابر اتفاقاتی است که همیشه برای ما رخ میدهد.
مثلا خود ما، آخرین باری که موقعیت شغلی ما بهتر شده است، مقدار پولی به دست آورده ایم و یا حتی نمره بالایی کسب کرده ایم را ممکن است به خاطر نیاوریم. چون قطعا به موقعیت بعدی بیشتر فکر میکنیم تا موفقتی که کسب کرده ایم.
چرا از موفقیت پیش اومده احساس رضایت نداریم؟
اصلیترین موضوع این است که بعد رسیدن به یک موفقیت میگیم: " خوب بعدش چی؟" و همین جمله باعث میشه که از خودمون، از کارمون و از هر شرایطی در زندگیمون هیچ احساس رضایتی نداشته باشیم.
مثلا بعد از اینکه فارغ التحصیل شدیم، میگیم خوب که چی؟ شغل مناسب کجاست؟ بعد از اینکه شغل مناسبی و پیدا کردیم، میگیم آیا این کار خوب هست یا نه؟ آیا به جایگاهی که مد نظرم هست میرسم؟
نتیجه این رفتار چیزی جز حذف شادی و در گیرشدن با مشکلات بعد از آن نخواهد بود.
راه حلی برای این جلوگیری از این حالت وجود داره؟
حالا که همه ما درک کردیم که در طول زندگی کم و بیش با این حالت رو به رو شدیم، بهتره بدونیم چیکار کنیم که از این به بعد بتونیم عملکرد بهتری داشته باشیم.
در ادامه این مقاله یاد میگیریم که چجوری با استفاده از تکنیک های روانشناسی تو انجام کارها موفق تر و شادتر باشیم. و از اون مهمتر یاد خواهیم گرفت که چه راه کارهایی برای پایداری شادی وجود داره. پس با ایلیا سیستم همراه باشید.
چرا راه هایی که پیش میگیریم برای موفقیت همگی ناقص هستند؟
Achor در TED Talk میگوید:
همه ما وقتی داریم برای یک هدفی تلاش میکنیم به این فکر میکنیم که :
" اگر من سخت تر کار کنم، قطعا موفق تر و خوشحال تر خواهم شد. "
این جمله و این استدلال برای رسیدن به موفقیت شما رو در یک حلقه هرزگرد میندازه و تاثیر متقابل و روی تصمیم شما میذاره، چون اگر شما نسبت به کاری که انجام میدین احساس رضایت نداشته باشید قطعا نمیتونید هر روز سخت تر از دیروز کار کنید.
ما از این استدلال ( موفقیت = شادی ) در همه مراحل زندگی از محل کار گرفته تا روابط اجتماعی استفاده میکنیم.
اما Achor در TED Talk از اصلیترین مشکل این فرمول میگوید و آن تک بعدی بودن آن است.
یعنی وقتی ما به یک موفقیتی میرسیم به جای احساس خوشحالی و رضایت به فکر موفقیت های بعدی هستیم.
و هیچ احساس مثبتی نسبت به موفقیت قبلی نداریم.
مثلا به دنیال شغل مناسب هستیم. بعد از اینکه شغل مناسب و پیدا کردیم به فکر یک شغل مناسب دیگری هستیم. پس:
ما موفقیت و نسبت به شادی ارجح تر میدونیم، و تکرار میکنیم که " هر وقت موفق شدم، خوشحال هم خواهم شد".
نظر شما چیه؟ موفقیت تنها دلیل رضایت ما از کار هست؟
اینکه ما خوشحالی و به موفقیت متصل میکنیم، باعث میشه هیچوقت احساس رضایتی از کاری که در حال انجام اون هستیم نداشته باشیم.
همیشه فکر به پایان رسوندن کار داریم. و وقتی تموم میشه بلافاصله به موفقیت بعدی فکر میکنیم.
همین باعث میشه هیچ احساس رضایتی از کارمون نداشته باشیم و احاساس کنمی در کارمون اونقدری که باید موفق نیستیم.
Achor توضیح می دهد : هنگامی که مغز در حالت مثبت باشد، نتیجه کار هم بهتر میشود. زیرا:
- افزایش بازدهی
- عملکرد بهتر
- افزیش هوش جهت تصمیم گیری های مهم
- افزایش خلاقیت
- انرژی بیشتر برای ادامه کار
مثال های خیلی زیادی وجود داره که این ادعا رو ثابت میکنه.
بر اساس تحقیقاتی ثابت شده کارامندانی که احساس رضایت نسبت به کاری که انجام میدهند دارند 20% عملکرد بهتری دارند نسبت به افرادی که بی انگیزه و غمگین هستند.
و همینطور فروشندگان خوشحال 37% فروش بیشتری نسبت به فروشندگان ناراضی دارند.
پس آیا میتونیم بگیم " موفقیت فرمول خاصی داره؟ "
بعد از همه این تعاریف باید بتونیم جواب این سوال و بدیم. فرمول های موفقیت برای همه افراد متفاوت است. همه ما اعتقاد داریم که خوشبختی یا احساس خوشبختی باعث موفقیت ماست. Achor میگه:
در حقیقت اگر شما حس خوشبختی و خوشحالی از موقعیت فعلی داشته باشید، پیشرفت خیلی بیشتری خواهید داشت. پس به جای جمله : "وقتی موفق شدم، خوشحال هم میشوم" بگیم " اگر من خوشحال و راضی باشم موفق هم خواهم شد".
مثال: تاثیر افکار مثبت بر روند کاری
در سال 2009 Achor تصمیم گرفت میزان درستی ادعا خودش و از طریق تحقیقات و آزمایشاتی بر روی دو گروه از کارمندان بررسی کنه:
گروه اول: کارمندانی که وظایف کاری و با استرس بالایی انجام میدهند.
گروه دوم : کارمندانی که مشکلات و وظایف کاری و با پیدا کردن راه حل انجام میدهند.
هدف او در این آزمایش بهبود شرایط برای گروه اول بود. بنابراین اساس آزمایشات و بررسی ها بر معیارهای مثبت بود که همه باید در طول زندگی و کار آن را در نظر داشته باشند. این معیار ها شامل:
- رضایت از زندگی
- استرس درک شده
- حمایت اجتماعی
- اثربخشی ادراک شده در کار و خوش بینی کار
نتایجی که Achor پس از 4 ماه بررسی و آزمایش به دست آورد نشان میدهد، معیارهای مهم زندگی در گروه اول به طور چشمگیری افزایش داشته است.
در قسمت دوم مقاله " چرا همه راه های رسیدن به موفقیت بن بست است؟ " خواهیم خواند:
آزمایشات Achor چه موضوعاتی را شامل میشد؟
اگر قرار باشه حال خوب و به عوامل بیرونی متصل نکنیم. پس چجوری میتونیم حال خوب و برای پیشرفت کاری حفظ کنیم؟
راه حل رسیدن به این معیارها در زندگی چیست؟
میتونیم برای موفقیت راه حل اساسی داشته باشیم؟
منبع: سایت hubspot.com
هیچوقت فکر نمیکردم دنیای تولید محتوا مثل دنیای نویسندگی و نوشتن اینقدر جذاب باشه. من با کیبوردم میفروشم و این یعنی بازی دو سر برد. بیشتر از هر زمینه ای علاقه خیلی زیادی به فروشگاه اینترنتی و فروشگاه ساز دارم و همه تلاشمو میکنم که بهترین مطالب و در اختیارتون قرار بدم. خیلی هم منتظر انتقاداتتون هستم.