7 قانون تا تبدیل شدن به یک فروشنده موفق + مثال های عینی
چگونه از یک فروشنده مبتدی به یک فروشنده حرفه ای تبدیل شویم؟
چقدر طول میکشه که یک نفر به یک فروشنده حرفه ای در کار خودش تبدیل بشه؟ حتما اصطلاح ره یک ساله و یک شبه طی نمیشه کرد و شنیدین. برای موفق بودن در یک زمینه ای باید بتونیم پله پله مراحل و طی کنیم. افراد بسیار زیادی هستند که استعدادهای شگفت انگیزی دارند ولی به دلیل عجله ای که در فروشندگی دارند، متاسفانه شکست میخورند.
برای دوری از شکست و موفق شدن باید چیکار کرد؟
اگر به دنبال پیشرفت هستید باید آهسته ولی پیوسته قدم بردارید.
مثلا کار من فروش محصولات اداری در یک شرکت قدیمی به نام Pitney Bowes بود. برخلاف تصور اینکه من باید کار بعدیم کار پردرآمدی باشه، کار بعدی من تبلیغات 60 ثانیه ای برای رادیو بود.
این کار علاوه بر اینکه هیچ درآمدی برای من نداشت، هیچ رزومه ای هم برای من محسوب نمیشد. ولی باعث شد تجربه خیلی خوبی به دست بیارم که بتونم خیلی محکمتر و قویتر به راهم ادامه بدم.
پس برای موفق بودن در یک زمینه ای باید چندتا قانون و رعایت کنیم:
قانون اول: سوپراستار نباشید!
از همون اول سوپراستار بودن یعنی شکست خوردن مطلق. شکستی که باعث میشه هیچوقت نتونین روی پای خودتون بایستید.
سعی کنید اگر الان که در حال خواندن این مقاله هستید، در هر سنی که قرار دارید به جای رویاپردازی به فکر کسب درآمد باشید.
قانون دوم: آموزش، نه پاداش!
به خاطر دارم در یک جلسه ای فردی که آرزو داشتتیم او را از نزدیک ببینیم گفت:
" در زمان جوانی، به مدت خیلی زیادی کارهایی و انجام میدادم که علاوه بر سنگینی، هیچ پولی برای من نداشت. فقط میخواستم کار و یاد بگیرم و به هیچ چیز فکر نمیکردم."
پس همیشه دنبال آموزش و یادگیری باشید. از اینکه اگر از فلان شرکت بیام بیرون ممکنه یکی ناراحت بشه یا دلخوری پیش بیاد هم نترسید.
افرادی که امروز ناراحت هستند از شما، فردا اولین نفراتی هستنند که به شما تبریک میگویند و به دنبال شما هستند.
پس آموزش بیشتر، حتی اگر حقوق کمتر دریافت کنم و پاداش کمتری داشته باشم
قانون سوم:کدام شرکت با اهداف من سازگاره؟
به دنبال شرکتی باشید که با اهداف شما سازگار باشد و بتوانید از اون شرکت یاد بگیرید.
وگرنه شرکت های خیلی زیادی هستند که در زمینه های کاری مربوط به خودشان بسیار معروف هستند. ولی مهم شما و اهدافتان است.
قانون چهارم: هیچوقت برای کسب تجربه دیر نیست.
زگهواره تا گور دانش و تجربه بجوی!
اگر درآمد سالانه من امروز بیش از 1 میلیارد دلار در سال است، من این درآمد را مدیون کارهایی هستم که 23 سال قبل در فروشگاه فروش تجهیزات اداری انجام داده ام و تجربه هایی که در آن جا کسب کردم.
قانون پنجم: تجربه کسب کنید تا فروشنده موفقی شوید ولی دائم شغل خود را تغییر ندهید
یکی از دوستان ما هر وقت باهاش صحبتی میکردی میگفت من 10 سال سابقه کار دارم. ولی همین الان اگر از یک شرکتی بیرون میرفت، دیگه نمیتونست به راحتی برای خودش کاری جور کنه. چرا؟ چون یک حرفه ای به تنهایی و کامل یاد نداشت.
اصطلاحا به هر مبحثی یک تُکی زده بود.
پیشنهاد من اینه که اگر وارد حوزه ای میشوید، از همان ابتدا برای خودتان "چشم انداز " تعریف کنید.
مثلا: من در پایان امسال باید این موارد را یاد بگیرم و در پایان 5 سال باید بتونم در این پله از موفقیت باشم.
وجمله " حالا ببینم چی میشه " و از دایره لغات موفقیت حذف کنید.
قانون ششم: برای فروشنده موفق شدن، فقط بفروشید
برای تبدیل شدن به یک فروشنده موفق و عالی باید تمامی کارهایی که انجام میدهید و تمامی درس هایی که یاد گرفتید را به صورت پیاپی استفاده کنید. در یک کلام:
برای تبدیل شدن به یک فروشنده موفق باید تا جایی که می توانید فقط بفروشید
من کار خود را با فروش لوازم اداری شروع کردم سپس به سمت تبلیغات رادیویی و تلویزیونی متمایل شدم و بعد آن شروع به کار در رسانه های جدید گوگل کردم و اکنون در AOL کار می کنم .
این کار ها بسیار از هم متفاوت می باشند ولی هنوز روش های فروشی که در Pitney Bowes یاد گرفتم برای من کاربردی می باشد.
قانون هفتم:مخاطب خودتان را بشناسید
باز هم بحث شیرین پرسونا مخاطب.
ما دو دسته مخاطب داریم. دسته اول کاربر عادی و دسته دوم مشتری سایت.
دسته اول افراد هستند که باید تمامی تلاش خودمان را بکنیم که به سایت جذب شوند و مطالب سایت برایشان مطالب مهم و کاربردی باشد.
دسته دوم یعنی افردی که این مرحله را طی کرده اند پس باید همیشه در جهت رضایت آن ها گام برداریم.
پس کار اصلی یک فروشنده داشتن استراتژی های متفاوت برای هر دسته از مخاطب است.
یک فروشنده موفق باید خواسته های خریدارهای خود را بفهمد و باید یاد بگیرد که چه خدماتی را به مشتریان خود بدهد تا آن ها را راضی نگهدارد.
نتیجه گیری:
سعی کردم در این مقاله به شما کدهای اساسی برای تبدیل شدن شما به یک فروشنده موفق و عنوان کنم.
در انتها به صورت موردی عنوان میکنم که :
1- هیچوقت نگران سرعت پیشرفت شغلی خودتون نباشید.
2- هوش، هیچوقت جایگزین مناسبی برای تجربه نبوده است.
3- تجربه، آهسته ولی دائمی به دست میاد.
هیچوقت فکر نمیکردم دنیای تولید محتوا مثل دنیای نویسندگی و نوشتن اینقدر جذاب باشه. من با کیبوردم میفروشم و این یعنی بازی دو سر برد. بیشتر از هر زمینه ای علاقه خیلی زیادی به فروشگاه اینترنتی و فروشگاه ساز دارم و همه تلاشمو میکنم که بهترین مطالب و در اختیارتون قرار بدم. خیلی هم منتظر انتقاداتتون هستم.